خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به
درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که
ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی
شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰
برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.
ادامه مطلب ...
دوشنبه 12 دی 1390 ساعت 16:12
در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم...
در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم :
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم."
دختر
جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه
آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم ."
آنها
همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته
بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که میخواست و احتیاج داشت که
گریه کند. من نمیخواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال
اینکار را کرد: " تا حالا با کسی خداحافظی کردید که میدانید برای آخرین
بار است که او را میبینید؟ "
جواب دادم: " بله کردم. منو ببخشید که فضولی میکنم چرا آخرین خداحافظی؟ "
ادامه مطلب ...
شنبه 10 دی 1390 ساعت 15:21
پنجهی میمون نوشتهی «ویلیام ویمارک جاکوبز» داستان کوتاهی است که
گاردین دربارهاش گفته موی بدن را سیخ میکند و توصیه کرده که آن را
نصفهشب نخوانید. جالب اینکه…
ده داستان ارواح برتر جهان از نگاه گاردین
بهترین داستانهای ترسناک یا داستانهای ارواح جهان مابین سالهای ۱۸۸۰ تا
۱۹۳۰ نوشته شده. در همین سالها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسیده
و ژانر ادبی شده و غولهای داستان کوتاه جهان سر و کلهاشان پیدا شده.
مثلا ارنست همینگوی بهترین مجموعه داستان کوتاههایش با عنوان «در زمان ما»
را سال ۱۹۲۵ منتشر کرد، داستانهایی که نمونههایی از شاهکارهای داستان
کوتاه جهان هستند. ابتدا نویسندگان این ژانر ادبی به نوشتن رمان با موضوع
ارواح علاقهمند بودند، اما «پیتر واشنگتن» منتقد گاردین معتقد است که
داستان ارواح در نهایت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسیده. به
همین خاطر لیستی از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان برای گاردین تهیه کرده
است
ادامه مطلب ...
جمعه 9 دی 1390 ساعت 16:46
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان
برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار
را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش
بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود
و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
ادامه مطلب ...
جمعه 27 آبان 1390 ساعت 00:47
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب
کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و
روش نوشته بود "پدر".
در ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 18:46
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود . چون هنوز
چند ساعت به
پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او
یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.او برروی یک صندلی دستهدارنشست و در آرامش
شروع به خواندن کتاب کرد.
در ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
چهارشنبه 5 مرداد 1390 ساعت 18:40