چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا
رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود
آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می
برد.
کی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که
فوقالعاده زیبا بود ازدواج کرد. اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و
شوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند...
یکی از دوستانم با یک
زن بازیگر معروف که فوقالعاده زیبا بود ازدواج کرد. اما درست زمانی که
همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند.