داستان کوتاه آموزنده (بیسکوئیت های سوخته مادرم),بیسکوئیت های سوخته مادرم و عکس العمل پدر,بیسکوئیت های سوخته مادرم,کم و کاستی
همان شب، کمی بعد که رفتم بابام را
برای شب بخیر ببوسم، از او پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویتهاش
سوخته باشد. او مرا در آغوش کشید و گفت: «مامان تو امروز روز سختی را در
سرکار گذرانده و خیلی خسته است. بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی
کشد!»
♥♥♥
زندگی مملو از چیزهای ناقص و
انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند. خود من در بعضی موارد، بهترین
نیستم، مثلاً مانند خیلی از مردم، روزهای تولد و سالگردها را فراموش می
کنم. اما در طول این سالها فهمیده ام که یکی از مهمترین راه حل ها برای
ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار، درک و پذیرش عیب های همدیگر و شاد بودن
از داشتن تفاوت با دیگران است. این موضوع را می توان به هر رابطه ای تعمیم
داد. در واقع، تفاهم، اساس هر روابطی است، هر رابطه ای با همسر یا والدین،
فرزند یا برادر، خواهر یا دوستی!
منبع:yekibood
درود بر شما دوست گرامی
سپاسگذارم که هم از شکنج بازدید کردین و هم پست های قشنگی که در وبلاگتون گذاشتین. موفق باشید.