اس ام اس های جدید امروز  - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس های جدید امروز - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس جدید - داستان -عکس - اشعار زیبا - بیوگرافی بازیگران
اس ام اس های جدید امروز  - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس های جدید امروز - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس جدید - داستان -عکس - اشعار زیبا - بیوگرافی بازیگران

داستان کوتاه و زیبای یواشتر برو من می‌ترسم



زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می‌راندند.
از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: 'یواشتر برو من می‌ترسم' مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: 'خواهش می‌کنم، من خیلی میترسم.' مردجوان: 'خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!'
زن جوان: 'دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟' مرد جوان: 'مرا محکم بگیر'
 

ادامه مطلب ...

بیسکوئیت های سوخته مادرم


داستان بابام مامانم

داستان کوتاه آموزنده (بیسکوئیت های سوخته مادرم),بیسکوئیت های سوخته مادرم و عکس العمل پدر,بیسکوئیت های سوخته مادرم,کم و کاستی


زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گه گاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویت ها شده است!


ادامه مطلب ...

طنز من و بابام و اینترنت




شنبه
می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست.
می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟!
می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم !
می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟!
می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین ها را برای دانشجو ها می فرستد ، من هم که دانشجو نیستم !

=====================

یک شنبه
پس از مدت ها جروبحث بالاخره پدر جان رضایت داده تا برای من کامپیوتر بخرد !
می گویم : گفتید روی دستگاه مودم هم نصب کنند؟!
می گوید : مودم دیگر چه جانوری است ؟!
می گویم : همان جانوری که پست الکترونیکی دارد !
می گوید : آها !!



 
ادامه مطلب ...