اونایی که حرف برای گفتن کم دارن ، درد برای گفتن زیاد دارن …
خدایا !
آدم خلق کردی یا تخم مرغ ؟ چرا همه تو زرد از آب در میان ؟
زندگی مثل سیگار است ، روشن که شد ، بکشی یا نکشی تا انتها می سوزد …
تا حرف از صداقت شد :
صدا
قط
شد …
در قرن ما تعریف عشق گره خوردن “تن ها “ست نه پیوند قلبها!
به شخصیت خود بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید. زیرا شخصیت شما جوهر وجود شماست و آبرویتان تصورات دیگران نسبت به شما است
باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند
گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان می کردن که چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد
یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است
تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان. “وین دایر”
ادامه مطلب ...
یکی از سئوالایی که این موقع شب ذهنم رو درگیر خودش کرده اینه که چرا سوپرمن شرتشو روی شلوارش میپوشید؟!
سلام…. ببخشید این وقت شب مزاحم شدم ، یه سئوال مهم ازتون داشتم: چرا آدمها از خجالت آب میشن ؟ چرا نوشابه نمیشن ؟ یا دوغ حتی ؟؟؟
سلام، ببخشید بد موقع مزاحم شدم.داری ۲ میلیون تومن به من دستی بدی… . . . میخوام ایرانسلمو شارژ کنم ۵۰۰ تومان جایزه بگیرم
شرمنده به خدا، آره میدونم خواب بودی، خوب بابا فحش نده دیگه، کارت داشتم که بیدارت کردم. میخواستم بدونم ماهی وقتی غذا میخوره، آب نمیره تو دهنش؟
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده / تو رختخواب مخمل آبیش خوابیده عروسک من چشماتو وا کن / اس ام اس تو حالا نگاه کن عروسکم اوسگول شدی برو لالا کن!
از اونجا که شتر در خواب بیند پنبه دانه ،گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه، وظیفه خود دونستم بیدارت کنم آخه داشتی بالشو می خوردی
سلام خیلی حالم گرفته! همه بهم دروغ می گن خواهش میکنم تو دیگه راستشو بگو گاو حسنی که نه شیر داره نه پستون پس چه جوری شیرشو بردن هندستون؟!
ادامه مطلب ...
سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…
مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…
زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…
مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
ادامه مطلب ...
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر
زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و
پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
œœœœœœœعتراف های خنده دارœœœœœœ
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
œœœœœœœعتراف های خنده دارœœœœœœ
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...