کتاب «برزخ تن» در واقع خاطرات یک جراح از بیماران دوجنسی است که چگونه بعد از جراحی سلامتی روحی و روانی خود را بازیافتهاند و چگونه با روحیهای سالم در اجتماع و خانواده ابراز وجود میکنند.
به گزارش خبرآنلاین، «برزخ تن» نوشته شهریار کهنزاد در ۱۶۷ صفحه از سوی انتشارات کتابسرا با قیمت ۳۵۰۰ تومان روانه بازار نشر شده است. این کتاب برای بیمارانی که اختلالات روحی- روانی به خاطر دوجنسیتی دارند، میتواند راهنمای خوبی باشد.
نویسنده در مقدمه این کتاب آورده است: «کاری را که میکنم با ارایه یک مقاله علمی در گزارش بیماران یک جراح اشتباه نگیرید! این بار از مراجعه تنها به مجموع پروندههای بیمارانم معذورم. بنا دارم به ندای قلبم گوش بسپارم و در زوایای پنهان آن خاطرههایی از انسانهایی را به در آورم که در برزخ وجود خود گرفتارند. آنانی که از دومین حق بنیادین حیات یعنی هویت جنسی محرومند و لاجرم در تاریکی از خود زندگی که نه روزمرگی میکنند».
یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،
در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
نیروی نامرئی !!
در سال ۱۹۳۵ در لیزارد در منطقه مایو قلعه ای متروک و عجیب وجود داشت. در همان زمان دختری به آن قلعه متروک وارد شد ولی وقتی می خواست آنجا را ترک کند متوجه می شود نمی تواند از در آنجا عبور کند و نیرویی مانع او می شود. وحشت زده سعی می کند تا آنجا را ترک کند اما دیواری نامرئی مانع عبور او می شد و فضای خصمانه ای را در اطراف او به وجود آورده بود. هوا تاریک شده بود. او افرادی فانوس به دست را میدید که دنبال او می گشتند و صدایش می زدند. دختر از فاصله دو سه متری جواب آنان را می داد. اما به نظر می رسید آنها صدایش را نمی شنوند و سرانجام راهشان را کشیدند و رفتند. پس از مدتی دختر متوجه می شود دیوار نامرئی از بین رفته است و او توانست به خانه اش برگردد !!!
● نکته های طلایی در مواجهه با خیانت
از برقراری ارتباط با فرد دیگری برای جبران خلا فرد مقابل یا تلافی کار او اجتناب کنید. در بسیاری از موارد، پس از مشاوره، با بررسی اوضاع و یا کاهش التهاب و ناراحتی ناشی از این امر و پشیمانی فرد مقابل، ممکن است دو طرف تصمیم بگیرند به ارتباط خود ادامه دهند. در اینجا، حضور فرد سوم (یا به عبارتی، چهارم) که صرفا برای پوشاندن خلا فرد خیانت دیده یا انتقام از او وارد ماجرا شده است، بسیار مشکل ساز خواهد بود.
بنویسید. یکی از بهترین و کارکشته ترین مشاورانی که می توانید در شرایط سختی به او تکیه کنید صبر و تحمل است. شاید یکی از بهترین راه ها برای به کارگرفتن این مشاور، نوشتن هر چیزی است که در دل دارید. وقتی دفتری برمی دارید و هرچه در دل دارید در آن می نویسید، بیش از هر چیز بین احساس ها و هیجان هایی که در آن لحظه دارید و رفتارهایی که ممکن است از شما سر بزند وقفه ایجاد می کند.
دو پسر بچه ی 13 و 14 ساله کنار رودخانه ایستاده بودند که یکی از آن مردان
شرور که بزرگ و کوچک حالی شان نمی شود، برای سر کیسه کردنشان و ابتدا به
پسر بچه ی 13 ساله که خیلی هفت خط بود گفت: من شیطان هستم اگر به من یک سکه
ندهی همین الان تو را تبدیل به یک خوک می کنم.
پسر بچه ی 13 ساله ی زبر و زرنگ خندید و او را مسخره کرد و برایش صدایی در آورد!
مرد
شرور از رو نرفت و به سراغ پسر بچه ی 14 ساله رفت و گفت: "تو چی پسرم!
آیا دوست داری توسط شیطان تبدیل به یک گاومیش شوی یا اینکه الآن به ابلیس
یک سکه می دهی؟ "
پسر بچه ی 14 ساه که بر عکس دوست جوانترش خیلی ساده دل بود با ترس و لرز از جیبش یک سکه ی 50 سنتی درآورد و آن را به شیطان داد!
چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و
تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و
فریاد زدندکه
( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)). رفتم
خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی
سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال
دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری.
تی جونز، کمدین، فیلمنامه نویس، کارگردان، روزنامه نگار و داستان نویس ولزی است. آقای جونز سال ۱۹۴۲ به دنیا آمده . او حالا در لندن زندگی میکند. ادبیات انگلیسی را در دانشگاه آکسفورد خوانده و علاقه زیادی به ادبیات و تاریخ قرون وسطی دارد. جونز بازیگر و کارگردان چند مجموعه طنز تلوزیونی بوده و چندین جلد کتاب هم نوشته که “شاهزاده و سلحشور”. ”
حماسه اریک وایکینگ و ببر دریایی” چند تایی از کتابهای آقای نویسنده است.
آقای جونز در سالهای ۱۹۸۳و ۱۹۹۸ و ۲۰۰۴ در جشنواره کن و جشنواره جهانی فیلم کودکان در شیکاگو و امی نامزد شده و جایزههایی برده است. آدم هر بار که یکی از قصههای او را میخواند، به این نتیجه میرسد که آقای جونز قصه گویی است با هوش، امروزی و تا حد خوبی هم خوشحال.