هرروز صفحه نیازمندیها را چک می کنم، می دانم بالاخره یک روز به من نیاز پیدا می کنی…
*****************
نگران نباش چشم های ِ وحشی ِ مراهیچ نگاه هرزه ای رام نخواهد کرد …
تو فقط از مرز چشم های ِ دلم ،پا بیرون نگذار …
**************
تو رفتی …
و من ماندم و خواب هایی معطل
دلی دست دوم
غمی دست اول!
با اصرار از شوهرش می خواهد که طلاقش دهد.
شوهرش میگوید چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.
از زن اصرار و از شوهر انکار.
در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می پذیرد، به شرط و شروط ها.
زن مشتاقانه انتظار می کشد شرح شروط را.
تمام ۱۳۶۴ سکهٔ بهار آزادی مهریه آت را می باید ببخشی .
زن با کمال میل می پذیرد.
روزی مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می کرد که زیبا ترین قلب را درتمام آن منطقه دارد.
جمعیت زیاد جمع شدند. قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشهای بر آن وارد نشده بود و همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیدهاند. مرد جوان با کمال افتخار با صدایی بلند به تعریف قلب خود پرداخت.
ناگهان پیر مردی جلوی جمعیت آمد و گفت که قلب تو به زیبایی قلب من نیست.
مرد جوان و دیگران با تعجب به قلب پیر مرد نگاه کردند قلب او با قدرت تمام میتپید اما پر از زخم بود. قسمتهایی از قلب او برداشته شده و تکههایی جایگزین آن شده بود و آنها به راستی جاهای خالی را به خوبی پر نکرده بودند برای همین گوشههایی دندانه دندانه درآن دیده میشد. در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکهای آن را پرنکرده بود، مردم که به قلب پیر مرد خیره شده بودند با خود میگفتند که چطور او ادعا میکند که زیباترین قلب را دارد؟
انان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست چرا که جاودانند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست
در این مصاحبه بروبکس سورپرایزهای زیادی برای شما دارند که شما را غافلگیر خواهد کرد. از ورود آنها به دنیای سینما بگیرید تا دلیل خواندن در عروسی ها و ماجرای سیروان و...
مجله یکشنبه: آنها اسم شان را گذاشته اند. «بروبکس»؛ گروهی که با کلیپ «سوسن خانم» به شهرت رسیدند و تقریبا بخش عمده ای از شهرتی که امروز کسب کرده اند را مدیون کلیپ های جذابی هستند که با هزینه های بعضا کم و گاهی هم زیاد ساخته اند. بروبکس نمونه یک گروه پرآوازه غیرمجاز است که توانسته با کمک ابزاری به نام کلیپ به شهرت برسد و موسیقی اش را به گوش مخاطب خود برساند. آنها از حالا به بعد قرار است به صورت مجاز کار کنند و دیگر خبری از فعالیت زیرزمینی نیست. این را خشایار، کیوان و حمید با اطمینان کامل می گویند. در این مصاحبه بروبکس سورپرایزهای زیادی برای شما دارند که در دومین شماره یکشنبه در سال 91 شما را غافلگیر خواهد کرد. از ورود آنها به دنیای سینما بگیرید تا دلیل خواندن در عروسی ها و ماجرای سیروان و...
اگر شما ذاتا” انسان با کلاسی هستید که هیچ !!! در غیر این صورت باید از هر
فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید . شاید باورتان نشود ولی شما
می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست
جواب های زیر را با اندکی قیافه موجه بیان کنید:
اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما ان را باند پیچی کرده اید هر
گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید : “موقع تکان دادن پیانوی
بابام پام مونده زیرش”
اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : “از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم”
اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده
اید در جواب باید بگویید : “با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف
کردیم”
فروردین
خارجی ایرانی
ژوزف پولیتزر (روزنامه نگار آمریکایی)
هنری جیمز (نویسنده آمریکایی)
ونسان ونگوک (نقاش هلندی)
نیکیتا خروشچوف (نخست وزیر سابق روسیه)
تنسی ویلیامز (نویسنده آمریکایی)
چارلی چاپلین (هنرپیشه انگلیسی)
خالق «هرکول
پوآرو» و «خانم مارپل» از خلاقترین نویسندگان جهان و از معدود نویسندگان
صاحبنام است که هرگز به مدرسه نرفته اما بیش از ۶۰ رمان جنایی پرفروش به
مخاطبانش در جهان هدیه کرد.
بر اساس آمار ارائه شده در کتاب رکوردهای گینس «آگاتا کریستی» مقام اول در
میان پرفروشترین نویسندگان جهان را دارد. از آثار منتشر شده این نویسنده
بیش از یک میلیارد نسخه در جهان به زبان انگلیسی منتشر شده و قریب به
یکمیلیارد دیگر به ۱۰۳ زبان زنده دنیا ترجمه شده و به فروش رسیده است. این
نویسنده یکی از محبوبترین نویسندگان جهان است که بر اساس داستانهایش
سریالها و فیلمهای داستانی متعددی در جهان تولید شده است.
او در دوارن کودکی علاقه زیادی به داستان سرایی داشت و همواره داستانهایش
را برای گربه خانگیاش نقل میکرد…مادر «آگاتا کریستی» علاقهای به
مدرسههای انگلیس در زمان کودکی «آگاتا» نداشته است. او بر این باور بوده
که مدرسهها ذهن کودکان را به بیراهه میبرند و اصولا برای کودکان مفید
نیستند. از این رو وی به «آگاتا کریستی» اجازه نداد تا به مدرسه برود.