
مادربزرگم میگوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند، مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت میکند.
من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.
برای
همین هم، مدتی ست دارم فکر میکنم این
قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛
یعنی، راستش، چطور بگویم؟ دلم میخواهد تمام این قلب کوچولو را مثل یک
خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم...
یا... نمیدانم...
کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
خب راست میگویم دیگر . نه؟
پدرم میگوید: قلب، مهمان خانه نیست که
آدمها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب،
لانهی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش
ببرد...
ادامه مطلب ...
دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 17:15