اس ام اس های جدید امروز  - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس های جدید امروز - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس جدید - داستان -عکس - اشعار زیبا - بیوگرافی بازیگران
اس ام اس های جدید امروز  - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس های جدید امروز - مرجع اس ام اس های ایرانی

اس ام اس جدید - داستان -عکس - اشعار زیبا - بیوگرافی بازیگران

متن های کوتاه خنده دار جدید




معلم از دانش اموز میپرسه دیوار بزرگ چین در کجاست دانش اموز میگه در عربستان

 

مطالب جالب خنده دار

 

تو مغازه رفته بودم چیزی بخرم
یهو دختره اومد گفت ببخشید اقا سلام خدافظ دارین؟
همه این شکلی شدن 0_o
یهو دختره گفت ای بابا چرا هیشکی نمیفهمه من چی میگم ؟
های بای منظورمه دیگه …
میگن افق شلوغه
من برم شفق محو شم !

 

مطالب جالب خنده دار

 

ﺩﯾﺸﺐ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺧﻮﻧﻪ
ﻧﯿﺴﺖ , ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﺗﻮ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭ
ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟؟
ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ !!!
ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻥ ﭼﯽ ﮔﻔﺖ !
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﯾﻨﺎ ۳ ۴ ﻣﺎﻫﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮐﺸﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻓتن


 
ادامه مطلب ...

خنده دار مثلا الکی



چقد این(الکی مثلا)ها زیاد شده؟!
حالا خوبه یه کاری کردیم ما سریع خز شد!!
الکی مثلا من اولین نفر بودم!!!
.
.
.
"فوری فوری محرمانه"
لطفا اطلاع رسانی کنید

 


پیامک الکی مثلا من

 

کسی لنگه کفش منو ندیده ؟؟؟؟؟
.
.
.
الکی مثلا من سیندرلام

 


پیامک الکی مثلا من

 

بچه ها من چند روز نیستم
الکی مثلا منم کار و زندگی دارم


 
ادامه مطلب ...

فک و فامیله که داریم

مطالب طنز


یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!

فک و فامیله ما داریم

 

فک و فامیله ما داریم

 

یه معلم داشتیم خیلی باحال بود خودش میگفت خودش هم میخندید،بعد وسط خنده هاش باز میگفت باز بیشتر میخندید و باز وسط خنده هاش میگف و باز بیشتر میخندید
این روند تا جایی ادامه پیدا میکرد که دیگه سخت میشد بفهمی چی میگه!
بعد ازونجا به بعد چشماشو میبست دیگه چیزی نمیگفت و فقط از روی بالا پایین رفتن شکمش میفهمیدیم هنوز داره میخنده!
همه بچه ها هم فقط به خنده هاش میخندیدن!
هعععی ما آخرش چی میشیم با این دبیرا...

معلم ما داریم...


 
ادامه مطلب ...